سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به من نوری ببخش که در پرتوش میان مردم گام بردارم و در تاریکی ها بدان راه یابم و در شکّ و شبهه ها روشن شوم . [امام زین العابدین علیه السلام]
قطره ی شبنم

حقیقت قصد قربت

حقیقت قربت در عبادت این است که داعى به انجام فعل، اطاعت امر خداوند و امتثال فرمان او باشد. اما سؤال از اینکه چرا خداوند را اطاعت مى‌کنید در واقع سؤال از داعى بر داعى است؛ مثلاً داعى ما بر انجام مناسک حج، اطاعت از امر خداست ولى داعى بر این داعى چیست؟ یعنى چرا امر خداوند را اطاعت مى‌کنیم؟

علما در اینجا به دواعى متعددى اشاره کرده اند که ما ده داعى را بیان مى‌کنیم:

1. داخل شدن در بهشت و بهره مندی از نعمت های بهشتی.

 2. نجات از آتش و عذاب های الهی.

3. حصول قرب معنوی و داشتن جایگاه در نزد خداوند. خداوند متعال منبع نور است و فرد مى‌خواهد با عبادت، به آن منبع نور نزدیک شود.

4. اداى شکر نعمت‌ها؛ وجدان انسان چیزى به نام شکر منعم دارد که در مباحث کلامى آن را انگیزه خداشناسى ذکر مى‌کنند و در جواب اینکه مى‌گویند براى چه باید دنبال خداشناسى برویم، گفته مى‌شود ما نعمت‌هایى را مى‌بینیم که از طرف ما نیست، وجدان ما مى‌گوید باید از منعم آن نعمت‌ها تشکر کنیم و این موجب مى‌شود که دنبال خداشناسى برویم. در عبادات هم همین شکر منعم انگیزه مى‌شود که فرمان خداوند را امتثال کنیم، زیرا مى‌بینیم غرق نعمت‌هایى هستیم که موجود دیگرى به ما داده و ما براى اداى شکر او، او را اطاعت مى‌کنیم و اوامر او را امتثال مى‌کنیم.

5. طلب رضایت الهی؛ انسان وقتى مى‌بیند که خداوند وجود کامل است، به این وجود عشق پیدا مى‌کند، زیرا انسان عاشق کمال است و حتى در کمالات مادّى هم وقتى کسى عاشق کسى مى‌شود، در او حسنى ظاهرى در حد کمال مى‌بیند. در کمالات معنوى هم فرد عاشق موجود کامل مى‌شود و وقتى او را شناخت و عاشق شد، در مقام طلب رضاى او دنبال اطاعت اوامر او مى‌رود.

6. حل مشکلات دنیوى؛ انسان از اوامر خداوند براى رفع مشکلات مادّى اطاعت مى‌کند؛ مثلاً نماز استسقاء مى‌خواند تا باران ببارد و زراعتش از بین نرود و یا نماز شب مى‌خواند تا روزى‌اش زیاد شود. در این موارد داعى او اطاعت امر خداوند است ولى داعى بر داعى او رفع مشکلات است که اشکالى ندارد.

7. جبران ذنوب و گناهان؛ برخى گناهانى مرتکب شده‌اند که وجدانشان ناراحت است و خداوند را اطاعت مى‌کنند تا گناهانشان جبران و بخشوده شود، یعنى براى رهایى از عذاب وجدان به سراغ انجام عبادات مى‌روند.

8. دفع بلاها، آفات و امراض؛ نمونه آن در داستان حضرت نوح علیه السلام، منعکس شده است.

9. قضاء الحاجات عمومآ؛ براى قضاى انواع حاجت‌هاى مادّى و معنوى به سراغ عبادات و اطاعت فرمان الهى مى‌رود.

10. خدا را اهل براى عبادت مى‌داند؛ همانند حدیث معروف امیرمومنان على علیه السلام، که مرحوم فیض در وافى و مرحوم آقاى حکیم در مبحث نیّت وضو حدیث مزبور را نقل مى‌کند: «الهى ما عبدتک خوفآ من نارک ولا طمعآ فى جنّتک بل وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتک». خدیا، من تو را بجهت ترس از آتش عبادت نمی‌کنم و همین طور به خاطر طمع رسیدن به بهشت هم عبادت نمی‌کنم، ولی از آن جهت که تو را اهل عبادت یافته ام، عبادت می‌کنم.

در نُه تاى اول انگیزه حبّ ذات موجب مى‌شود که عبادت کنیم و اثر این عبادت به گونه‌اى به خود ما بر مى‌گردد ولى در داعى دهم انگیزه عبادت حبّ ذات نیست بلکه فقط و فقط براى خداوند است، زیرا فرد خدا را لایق عبادت مى‌داند و کارى به منافع خود ندارد و این نوع عبادت از همه انواع عبادات بهتر است.

دلیل بر اینکه این انگیزه‌ها از باب داعى بر داعى است، آیات و روایات متعدد است که ما آنها را به شش گروه تقسیم مى‌کنیم

گروه اول: آیاتى که نعیم جنت و عذاب نار را متذکّر شده و خداوند از نعیم بهشت تعریف کرده و عذاب آتش را خاطرنشان مى‌کند تا داعى بر عبادت ایجاد کند. حال اگر این انگیزه غلط بود و موجب شرک مى‌شد همه این آیات مى‌بایست مشکل ایجاد مى‌کرد، پس اینها انگیزه مى‌شود تا فرد اطاعت خالص و بدون شرک انجام دهد.

گروه دوم: آیاتى که مى‌گوید اگر مردم خداوند را اطاعت کنند، نعیم دنیوى آنها نیز افزایش مى‌یابد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ»[1]  همچنین در داستان حضرت نوح(ع) مى‌فرماید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً * وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَیَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارآ»[2]  اگر این انگیزه‌ها منکر و منهى عنه بود چرا حضرت نوح با این الفاظ براى مردم انگیزه ایجاد مى‌کند.

گروه سوم: آیاتى که مى‌گوید خداوند مردم را در دنیا عذاب مى‌کند تا آنها بیدار شوند و به سوى او بیایند: «وَلَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنینَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»[3]  یعنى افراد براى فرار از عذاب سراغ عبادت خداوند و امتثال اوامر او مى‌روند.

گروه چهارم: روایاتى که در باب علل الشرایع آمده و فلسفه احکام را بیان مى‌کند تا ایجاد انگیزه کند، مثلاً مى‌گوید: «صوموا تصحّوا» حال اگر به خاطر خدا روزه بگیرد تا بدنش نیز سالم باشد، این عمل باطل نیست. یا مثلاً در مورد حج مى‌فرماید: «لیشهدوا منافع لهم» یعنى به سوى زیارت خانه خداوند بروند تا به منافع مادى و معنوى برسند. این مانند بیان طبیب به مریض است که مى‌گوید این دارو براى قلب و سایر اندام بدنت مفید است تا براى مریض انگیزه ایجاد کند که داروهاى خود را مصرف نماید و به دستورات او گوش فرا دهد. هکذا طبیب روح ما هم با ذکر نعمت‌ها انگیزه ایجاد مى‌کند تا افراد به دستوراتش عمل کنند.

گروه پنجم: نمازها و دعاهایى که براى دفع بلا، طلب روزى، شفاى مریض و برآورده شدن حاجات وارد شده مثلاً کسى که در بین الطلوعین مشغول تعقیبات نماز باشد اثر آن در وسعت روزى بیش از آن است که به دنبال کسب روزى و دنبال کار رود و یا اعمال ام داود اصلش براى خلاصى یک نفر از زندان بوده است. همچنین روایاتى که در مورد نماز استسقاء وارد شده است. اگر اینها جایز نبود، چرا در روایات وارد شده و خود ائمه علیهم السلام، هم این اعمال را انجام مى‌دادند؟

گروه ششم: روایات دالّه بر صحّت نذر که مطابق آن اگر کسى نذر کند براى قضاى حاجتش به مکّه رود، نذرش صحیح است و حال آنکه این نذر انگیزه مادى دارد. بسیارى از نذرها براى قضاى مشاکل مادى و حوائج و همه صحیح است.

جمع‌بندى:

داعى نهایى عبادت خداوند است ولى این منافات ندارد که براى آن داعى، داعى دیگرى هم وجود داشته باشد و انگیزه شود که فرد خدا را عبادت کند و هیچ یک از این دواعى موجب شرک و یا بطلان عمل نمى‌شود.

نکته

قابل توجه اینکه این دواعی در طول هم هستند، یعنى داعى (اطاعت خداوند) در رأس قرار دارد و سایر دواعى از باب داعى بر داعى است، و خودشان به تنهایى مقصد نهایى نیستند و الا موجب شرک مى‌شدند.

درس خارج فقه، آیت الله مکارم شیرازی

[1] . سوره اعراف، آیه 96 .

[2] . سوره نوح، آیه 10-12 .

[3] . سوره اعراف، آیه 130.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 90/4/23:: 7:36 عصر     |     () نظر